کاتالوگ به مجموعه گردآوری شده از محصولات یا خدمات ارائه شده توسط یک شرکت یا یک موسسه با ریزترین اطلاعات مورد نیاز برای فروشنده یا واسطه آن کالا یا خدمات گفته می شود . کاتالوگ ها برای محصولات عمده یک شرکت تولیدی و یا برای ارائه خدمات یک شرکت خدماتی طراحی می گردند که برای مصرف کننده نهایی اهمیتی ندارد اما برای واسطه یا فروشنده یا مغازه دار که این کالا یا خدمات را می خواهد انتخاب کنند، مهم است . کاتالوگ ها برای واسطه ها و توزیع کننده ها طراحی و چاپ می گردند، اما بروشور برای مصرف کننده جز طراحی و چاپ میگردد.
بروشور (Brochure) وسیله ای است برای بیان توضیحات کامل یک محصول ، به همین دلیل است که به آن، کالانما هم گفته می شود. معرفی و درج اطلاعات استفاده از محصول، مهم ترین پارامتر یک بروشور است این همان تفاوت بروشور و كاتالوگ است. شما در بروشور، در مورد یک محصول خاص صحبت می کنید ولی در یک کاتالوگ، مجموعه محصولات یک شرکت یا کمپانی، معرفی می شود.
بروشورها بر خلاف کاتالوگ ها حجم کمتر و ظاهر ساده تری دارند. بروشورها ارزانتر از کاتالوگ ها هستند و طراحی و چاپ آنها با تیراژ بالا تری نسبت به کاتالوگ ها انجام میشود. گرم کاغذ بروشورها از کاتالوگ ها کمتر است و در کاغذهای نازک تری نسبت به کاتالوگ ها چاپ می شوند.
لوگو چیست؟ لوگو (آرم و یا نشانه) یکی از مهمترین و حیاتی ترین عناصر تبلیغاتی یک کسب و کار است. لوگو اولین چیزی است که مخاطب شما آن را می بیند و با آن ارتباط برقرار می کند. آرم ، نشانه و لوگو ، هویت سازمانی و بصری کسب و کار است و این همان تصویری است که مردم زمانی که نام شما شرکت شما را می شنوند، میشناسند و در ذهن خود تصور می کنند . طراحی مناسب و اصولی لوگو می تواند به تاثیر گذاری برند شما در ذهن مشتری و مخاطب کمک بسیار زیادی نماید.
هنر تصویرگری، به گزینش و به کارگیری تصاویر توضیح دهنده و توصیف کننده برای بیان مفاهیم اشاره می کند. در تصویرگری، ممکن است نقاش، عکاس، گرافیست، صفحه آرا، روان شناس، مؤلف، معلم، متخصص موضوعی و مدیر هنری در کنار یکدیگر گاه به صورت گروه های دو یا سه نفری با یکدیگر کار کنند تا بتوانند پیامی را به شکل مؤثر به مخاطب منتقل کنند. هنر تصویرگری تابع اصول و معیار های خاصی است. آگاهی تصویرگران از ایپن معیارها به بهبود کیفیت تصاویر آموزشی کمک می کند.
هنر تصویر سازی از شاخه هنرهای کاربردی می باشد که تصویرگر برای بیان ایده ها و ادراک خود از عناصر تجسمی به بهترین نحو سود می جوید. تصویرساز باید فرا گیرد که ضمن ایجاد تصویر و رعایت اصول آن سلایق مختلف سفارش دهندگان و اذهان عمومی را زیر نظر داشته باشد. تصویرگر باید سعی کند پیام هایی را که در صدد انتقال آن می باشد از نظر موضوع و محتوای فکری و شکل و قالب افکارش را بسیار غنی وباارزش وبارعایت همه جانبه ی اصول زیبا شناسی ارائه نماید. درگذشته وقبل از پیدایش هنرهای کاربردی فعالیت های برخی از هنرمندان بیشتر در حیطه چاپ بود و هنرمندان تصویرساز تنها تصویرگران صنعت چاپ بودند. هنر تصویرسازی که از جمله هنر های کاربردی است شاخه ای از گرافیک می باشد.
تصویرسازی هنری است که تصویرگر در آن اقدام به روایت گری مصور می نماید. موضوع کار تصویرگر می تواند یکی از داستان های مذهبی، ادبی، تاریخی ، علمی و … می باشد.
هنرهای مختلف علی رغم این که هر کدام از وسایل و شیوه های اجرایی خاصی استفاده میکنند ولی نقطه مشترک در بین آنها بیان تصویری می باشد. استفاده از همه امکانات در هنر تصویرگری، موجب تعدد و گوناگونی تخصص ها و روش ها در این هنر شده است که با گسترش فن آوری بشری روز به روز به این اشعابات افزوده می شود و منجر به پیدایش شگردهای بدیع و نوظهور گردیده است.
تصویر سازی صورتهای مختلفی دارد که برخی از هنرمندان به تصویرسازی کتب با موضوعات مختلف مشغول می باشد. این موضوعات می توانند شامل متون داستانی، تصویرسازی خبری مطبوعاتی، تصویرسازی فرهنگ عامیانه (فولکلوریک) ، تصویرسازی آموزشی، تصویرسازی فنی و تصویرسازی کاربردی که بیشتر با محیط جوامع انسانی سرو کار دارند و … را شامل می شود
تصویرسازان علاوه بر مصور ساختن کتاب ها و جملات، پوسترهای تبلیغاتی ، در زمینه تصویرسازی برای فیلم های نقاشی متحرک و همچنین تابلوهای محیطی رایانه ای تبلیغاتی مشغول می باشد. در یک تعریف کلی می توان گفت کار تصویرگری تجسم تصویری یک موضوع برای نمایش بهتر فضای مطلب و در نهایت درک بهتر آن می باشد که عناصر بصری را در غالبی زیبا ترکیب نموده و عرضه نماید.
طبقه بندی انواع تصویرسازی
هنر تصویرسازی معاصر از اواخر قرن نوزدهم میلادی به دو شاخه تصویرسازی داستانی و تصویرسازی تبلیغاتی تقسیم شد که به تدریج با معرفی تکنولوژی بصری و وسایل ارتباطات جمعی نظیر سینما و دوربین های سینما توگراف و تلوزیون از تصویرسازی داستانی شاخه تصویرسازی متحرک که همانا پویانمایی باشد پدیدار گشت.
تصویرسازان به پنج گروه عمده تقسیم شده اند که عبارتند از:
تصویرسازان نشریات : (که در روزنامه ها و مجلات غالبا به عنوان کاریکاتوریست های اجتماعی سیاسی یا تصویرسازان خبری فعالیت دارند) .
تصویرسازان کتاب ها : (که یا عنوان ها و موضوعات را به شکل طرح جلد یا مضامین داستانی را در کتاب های داستانی تصویرسازی می کنند) .
تصویرسازان تبلیغاتی : (تصویرسازی پوسترهای تبلیغاتی، آگهی های تجاری و تصویرسازی مربوط به بسته بندی کالاهای مصرفی نظیرمواد غذایی و دارویی)
تصویرسازان بنیادها و موسسات و نهادها : (نظیر تصویرسازانی که پیام های موسسات و نهادهای هنری و اجتماعی،خیریه،ورزشی،خدمات ی،سیاسی و آکادمیک یا علمی را به مخاطبین خود منتقل می سازند).
تصویرسازان بین المللی : (که در آثارشان هویت های فرهنگی، بومی، نژادی، تاریخی و جغرافیایی ملت ها و کشورها انعکاس می یابند).
اصول و معیارهای تصویرگری
همانگونه که اشاره شد، برای تولید یک تصویر مناسب، رعایت اصول و معیارهای گوناگونی ضرورت دارد. این اصول منبعث از سلسله نظریات در زمینه های هنری، ارتباطی، روانشناسی، آموزشی، محیطی و اجتماعی هستند. از جمله : داشتن نگاه علمی در تصویرگری متون علمی و تا حدی دوری از عنصر خیال پردازی در تصویرگری متون علمی، عنصر خیال باید در خدمت نگاه علمی و آموزش باشد. این امر یکی از ویژگی های اصلی تصویرگری متن های غیر تخیلی است. عنصر خیال در تصویرگری متن های علمی، اطلاعاتی و آموزشی، پیرو نگرش علمی و اطلاعاتی متن های غیر تخیلی است. تخیل تصویرگر تا جایی می تواند در این متن ها گسترش یابد که خدشه ای بر واقعیت های علمی و آموزشی متن وارد نیاید. در ضمن، تخیل او نباید از چارچوب آموزشی و انتقال اطلاعات درس و یا موضوعات اصلی متن خارج شود.
هماهنگی تصویر متن
عناصر تصویری باید با دورنمایه های حسی و مفهومی متن هماهنگ باشند و تصویرگر، نخست باید به کمک مؤلف مفاهیم اساسی هر متن را جستجو کند و در تصویر خود راه ذهذ. مفاهیم ممکن است از نوع علمی، اجتماعی، جغرافیایی، تاریخی، هنری، ادراکی، عاطفی، مذهبی و یا فنی باشند. بررسی مفاهیم و محتوای موضوعی کتاب مشخص می کند که از کدام سبک و تصویر در انتقال مفهوم باید استفاده کرد.
توجه به نیازهای گروه سنی فراگیران و فرایند رشد دانش آموز و علایق او
نیازها و علایق دانش آموزان در گروه های سنی متفاوت، با هم فرق دارند. شناخت ویژگی های روان شناختی کودک و علاقه مندی های او از نخستین اصول تصویرگری به شمار می رود. تصاویر زیبا و پرکار، اما به دور از ویژگی های سنی کودک، ارزش آموزشی کمتری دارند. کودکان، در مقایسه با بزرگسالان، احساسی ترند و از طریق تصویر راحت تر از مطالعه و درک مطلب، پیام پذیری دارند. حس بینایی کودکان پیش دبستانی هنوز از مهارت لازم و کافی برای تشخیص تمام امواج نوری، مثل طول موج های مربوط به رنگ های آبی برخوردار نیست. در تصویرسازی برای این گروه از کودکان باید تا آنجا که امکان دارد، از رنگ های آبی کمتر استفاده شود؛ زیرا علم عصب شناسی ثابت کرده است که چشم انسان ابتدا رنگ زرد و بعد رنگ قرمز و در آخر رنگ آبی را به راحتی می بیند. کودکان دبستانی از سطوح تخت که رنگی ساده دارند و نیز رنگ های شاد و گرم بیشتر لذت می برند. نوجوانان دوره ی راهنمایی از واقعیت گرایی و مستند سازی در تصاویر ( عکس های واقعی ) و استفاده از طیف های رنگی و رنگ های خنثی بیشتر لذت می برند.
بطور کلی به هر نوع تاثیر گذاری مداد سیاه و یا ذغال (مثل مداد معمولی B2 گرافیتی و پودرذغال) بر روی کاغذ به همراه سایه ها می توان سیاه قلم گفت ، هنرمندان هریک بنا به سلیقه شخصی ، تجربیات و آموخته ها برای به تصویر کشیدن موضوع مورد نظر از ابزار خاصی استفاده می کنند !شما می توانید با
با ابزار گوناگون سیاه قلم در بخش لوازم مورد نیاز سیاه قلم ، آشنایی پیدا کنید ! از مداد سیاه HB – B2 – B6 استفاده شده .
ابزار و تکنیک های سیاه قلم در طول تاریخ و به مرور زمان تا حدی پیشرفت کرده است که امروزه نقاشی کردن برای هر هنرجو و یا شخص هنردوستی کار راحتی شده و تنها با چند ماه تمرین می توان به سطح جذابی از هنر نقاشی رسید !
برای کشیدن هر یک از اجزا چهره که در این مقاله آمده است ، اگر در سطح مبتدی و یا متوسط هستید حداقل ۱ تا ۳ ساعت زمان بگزارید ! این زمان برای افراد مبتدی برای هر یک از اجزا چشم ، بینی ، لب و گوش حداقل ۳ ساعت الزامیست ، این زمان به شما کمک میکند تا دید خود را در نقاشی سیاه قلم تقویت کنید ، تا حدی که در آینده به ۳۰ دقیقه هم برسید !
مدادهای کنته سافت ، کنته هارد و کنته b3 پاریس : مداد کنته b3 مارک کنته پاریس دارای تیرگی بسیار بالاییست در عین حال روغن بیشتری به نسبت مدادهای کنته سافت و هارد دارد ، به همین دلیل از آن بیشتر به عنوان رنگ پالت استفاده می کنیم !
روی یک کاغذ جداگانه رنگ گزاشته و در واقع با کنته کمی سیاه می کنیم و سپس با کشیدن محوکن و یا قلمو بر روی آن پالت کاغذی ، قلمو و محوکن را به رنگ آغشته می کنیم و سایه میزنیم ، که تکنیک دقیق آن را می توانید در دوره های آموزشی اپلیکیشن میز کارم در همین وبسایت تکنگاره ها بیاموزید .
مداد کنته سافت مارک فابرکاستل هم که در سیاه قلم پادشاهی می کند ، با تیرگی بینظیر خود به تابلو ها جلوه ای چشم نواز می دهد ، و باید در اینجا اشاره کنم که مداد کنته سافت دارای روغن کمتری به نسبت کنته b3 پاریس است ، و همانطور که از نام آن پیداست مغز نرمی هم دارد .
مداد کنته هارد مارک فابرکاستل با روغن کمتر ، تیرگی کمتر و سختی بیشتر که به دلیل فشردگی بیشتر مغز آن است ، بیشتر برای کشیدن تار موها و یا در برخی از موارد در تابلو و یا تمرینات برای ایجاد خطوط نازک و یا ظرافت و افزایش کیفیت در حد هایپررئال کاربرد دارد .
مداد کنته سفید فابر کاستل Faber Castell مدیوم
مداد کنته سفید : این مداد معمولا (کنته سفید مدیوم فابرکاستل) برای براق کردن مو ها و یا در برخی از موارد برای ایجاد نور و یا در بافتها کاربرد دارد ، بطور مثال در بخشی از نقاشی سیاه قلم پس از پاک کن زدن متوجه می شویم که محل مورد نظر درخشندگی لازم را نداشته و خوب سفید نشده ، که در این موارد از کنته سفید استفاده می کنیم .
البته باید اشاره کنم که به دلیل این که مقوای اشتنباخ کمی شیری رنگ است و به رنگ کرم تمایل دارد وقتی از کنته سفید استفاده میکنیم ، تصور می شود که کنته سفید کمی به رنگ آبی تمایل دارد ، که صد البته باید این موضوع را تجربه کنید .
اما در این میان پاستل گچی رامبراند که به صورت استوانه ای می باشد ، سفیدی بسیار بهتری دارد ، که البته به دلیل استوانه ای بودن آن نمی توان از آن به راحتی برای کشیدن مو استفاده کرد .
محو کن : همانطور که از اسمش هم می شود فهمید محوکن ابزاریست برای محو کردن خطوط ، سایه ها و البته برای کشیدن خطوط کمرنگ و ایجاد بافت و سایه روشن ، بنا بر این یکی از ابزارهای بسیار مهم و کاربردی در تکنیک نقاشی سیاه قلم و طراحی چهره به حساب میاد .
محوکن در واقع همان کاغذ لوله شده است که توسط دستگاه های مدرن به صورت فشرده لوله شده است .
محوکن کاغذی کنته conte
بهترین مارک محوکن مارک کنته و پس از آن کرتاکالر در ردیف دوم کیفیت قرار دارد و محوکن های مارک متفرقه کیفیت مناسبی ندارند .
برای تیز کردن محوکن یه هیچ عنوان از کاتر استفاده نکنید و فقط محو کن را با سمباده تیز کنید (ورق سمباده 150 ساختمانی) ، وقتی قسمت سر محوکن سمباده خورده میشود بافت مخملی خوبی میگیرد که برای محو کردن خطوط و جا به جایی رنگ بسیار کاربردی تر می شود
مفاهیم بصری: چگونگی دریافت ما از زبان بی کلام بستگی به ادراک شخصی و چگونگی موقعیتهای ویژه دارد.
هنرهای تجسمی: یکی از زبانهای بیکلام است که از طریق آن بیشتر و گستردهترین مفاهیم توسط افراد از جوامع مختلف انسانی از نژادها و ملیتهای گوناگون دریافت میشود.
هنرهای تجسمی در آفرینش: در کلیه آنها حس بینایی عامل اصلی است که به او هنرهای بصری نیز گفته میشود.
عناصر بصری : مفاهیم هنرهای تجسمی را منتقل میکند.
مبانی هنرهای تجسمی به دو عامل : طبیعت و جهان پیرامون آن میپردازد.
عناصر بصری شامل: ۱- خط ۲- نقطه ۳- سطح ۴- شکل ۵- رنگ ـ بافت و غیره.
مبانی ارتباط بصری و مبنای هنرهای تجسمی: چگونگی روابط موجود بین این عناصر و نحوه برقراری نظامی خوشایند بین آنها در چهارچوب ضوابط و اصولی قرار دارد که به آن مبنای ارتباط بصری و مبنای هنرهای تجسمی میگویند.
نقطه: نقطه مبین آشکار کردن مکان در فضا است و در شرایط خاص جلوههای تازه به خود میگیرد.
نقطه میتواند: به شکل یک عنصر تصویری مثبت و یا منفی در به وجود آوردن یک ترکیب به کار میرود. با تکرار نقطه در ترکیبهای بسیار متنوع و متعدد مفهوم ریتم را میتوان شناخت. و با تجمع و تفرق نقطهها در یک ترکیب جدید مفهوم انبساط وانقباض را میتوان نمایش داد.
مفهوم فضا: با توجه به اندازه نقطه و ترکیب آن ایجاد میگردد، همین مفهوم را با تکرار نقطه میتوان دید. و تنوع نقطه خود یکی از عوامل ایجاد نمونههای تصویری و ترکیبهای تجسمی است.
خط: به عنوان یک عنصر با ارزش بصری دارای انرژی زیادی است. از عناصر بسیار ارزشمند طراحی و بیان کننده عواطف و احساسات و نشانگر تفکر و اندیشه ذهنی هنرمند است.
خط از نظر ریاضی: از بهم پیوستن نقطهها به وجود میآید و دارای طول اما فاقد عرض است،نشان دهنده جهت و موقعیت است، و در موقعیتهای متفاوت عکسالعملهای گوناگون از خود نشان میدهد.
گاه فعال و پر انرژی مانند خطی که حرکت و فشار را القاع میکند. مثل پرتاب نیره . گاه خط ساکن و ایستا و بی تحرک است، مانند مرز بین دو سطح یا مرز بین حجم و فضا
خط در طراحی نمایانگر: بیان احساسات و عواطف طراح میباشد که طراح حالات درونی خود را با خطوط بیان میکند.
موارد استفاده خط در طراحی و معماری: خط در طراحی برای نشان دادن شکل اجسام قرار میگیرد. در طراحی خط مرز فضا و حجم است و پیرامون اجسام را به نمایش میگذارد. اما خط در معماری با نظم و ضوابط و قوانین رسم میشود.
در هنرهای تزئینی و سنتی: جلوه خط را به انواع اشکال میتوان دید، مثل نقشها و تارو پود ها در پارچهبافی،طراحی و حجمهای هندسی در خاتم کاری
خط در معماری: یک نمونه سه بعدی را به صورت یک بعدی نمایش میدهد.
کیفیت بصری: ۱- خط با حالت (اکسپرسیو expression) اصولا بیان حالت به معنی تظاهرات بیرونی ششخصی و رفتارهای فردی انسان وچگونگی حالت هنرمند در زمان خلق اثر تاثیر فراوانی در نحوه بیان خطها دارد ۲- خط ساختمانییا (کانستراکتیو constrative) در این طبقه بندی از لحاظ بصری بیان کننده انقباطی منطقی و ساختمانی هستند. و بیشتر تابع نظم و قاعده ویژهای هستند.
خواص خط: خطها از لحاظ بیان حالتهای روانی دارای ویژگیهایی هستند. مثلاً خط ضخیم خشونت، خط راست و عمودیایستایی، خط زیک زاک و شکسته هیجا ، خطی که بر افق عمود باشد بیانگر استحکام ، خط زاویه دار مایل بازگو کننده تحرک، حالت متزلزل و عدم ایستایی است.
انواع خط: خط ممتنی، مواج، مارپیچ، شکسته، دندانهدار و غیره ….
سطح: از نظر ریاضی دارای طول و عرض اما فاقد عمق است. با دو عنصر خط و نقطه میتوانیم سطح را به وجود بیاوریم. همانطور که برای وجود داشتن یک خط دو نقطه الزامی است. برای سطح سه نقطه الزامی است.
سطح را به دو قسمت هندسی و غیر هندسی تقسیم میکنیم: ۱- سطح هندسی مثل : مربع، مثلث، دایره و دیگر سطحهای هندسی که از ترکیب سطحهای اصلی به وجود آمدند. مثل مستطیل، بیضی لوزی و چند ضلعیها
مثلث: به دلیل وجود نقطه راس که انرژی و نیروی شکل را به بیرون منتقل میکندع خطر و هشدار را موجب میشود.
مربع: از لحاظ بصری شکلی است. متعادل، محکم و ایستا
دایره: نمادی است از تداوم و مفهوم بیپایانی را القاع میکند.
۲ سطح با توجه به تعریف فضایی آن
رنگ و بافت و شکل سطح ارزش تصویری را قویتر میکند.
در معماری: حجمهای سه بعدی خواه در قسمتهای خارجی یا در قسمت داخلی سطوح فضایی سه بعدی را به نمایش میگذارد و ارزش تصویری سطح را به خوبی نشان میدهد.
حجم :
حجم از نظر ریاضی: عبارت است از یک عنصر تصویری که دارای سه بعد طول ، عرض، ارتفاع است. تعریف حجم به دو صورت است.
۱- حجم عبارت است از :نقطه ای که از حال سکون خارج شده، و در تمام ابعاد در پیرامون خود حرکت میکند.
۲- حجم عبارت است : از سطحی که در فضا حرکت نموده، و از جهت سطح خود در عمق گسترش یافته
حجمهای افلاطونی: براساس شکلها و سطوح اصلی، مثل دایره، مربع، لوزی که هر کدام دور محور عمودی خود بچرخند به وجود میآیند.
حجمهای تو پرو تو خالی دارای کیفیتهای متفاوت است.
حجم تو پر: دارای واقعیت بیرونی است.
حجم تو خالی: دارای واقعیت درونی است.
مجسمه سازی: در مجسمهسازی عنصر حجم از هر کدام از عناصر دیگر مهمتر است. و به عنوان اصل اول از حجمها و فضای آزاد،در آفرینش اثر استفاده میشود.
معماری: در معماری اغلب به جای استفاده از حجمها و فضای آزاد، از حجمها وفضای هندسی استفاده میشود.
حجمهای تو پر: دارای وزن و قابل لمس هستند (حجم مثلث)
حجمهای تو خالی: دارای وزن و قابل لمس نیستند. (حجم منفی)
عنصر بافت
عنصر تجسمی بافت: اغلب توسط دو حس لامسه و بینایی توأمن تجربه و شناخته میشود، که در این صورت ابعاد وسیعی از مفاهیم تجسمی را قابل ادراک مینمایند.
بافت اجسام از دو جنبه متفاوت تعریف میشود: بافت لامسهای ، بافت بصری
بافت لامسهای : ویژه سطوح سه بعدی است. که سطح سطوح به وسیله حس لامسه دریافت میشود، بافت لامسهای بستگی به ساختمان دورنی اجسام و چگونگی به وجود آمدن آنها دارد. یعنی بستگی به خاصیت فیزیکی و جنسیت اجسام دارد.
بافت بصری: ویژه سطوح دو بعدی و تنها از طریق چشم میتوان آنها را شناخت، اگر چه گاهی نیز با حس لامسه میتوان آنها را از یکدیگر تمیز داد. هنرمندان با تکنیکهای مختلف بافتهایی را میآفرینند که از لحاظ بصری طبیعی جلوهکند.
توجه بیشتر به بافتها در هنرهای تجسمی در اولین کوششهایی است که توسط هنرمندان در هنر مدرن صورت گرفته، مثل آثار نقاشان امپرسیونیسم مانند پل نسران، و نکوک، پیکاسو
مجسمه سازی: در مجسمهسازی مدرن عملکرد بافت در خلق آثار هنری اهمیت بسیار دارد،خصوصاً هرگاه به صورت متضاد در ترکیبهای حجمی به کار روند، جلوههای بصری تازه و مفاهیم هنری عمیقتری ایجاد میکند.
معماری: در معماری بافت به عنوان نمونههای کاربردی در فضاهای زیستی به کار میروند، مثل انواع کفپوشها. پوششهای خارجی دیوار که دارای کیفیتهای تصویری متفاوتی هستند.
سبک تاکتی لیزم: ارتباط تنگاتنگ حس بصری و عنصر بافت در زمینه هنرهای تجسمی، سبک هنری جدیدی به نام تاکتی لیزم به وجود میآورد، به طور مثال: طراحی اتاقها و فرشها و غیره و به طور کلی آثاری که با حس لامسه درک میگردد.
دگرگونیهای عناصر بصری:
اندازه، شکل، جهت، تراکم، موقعیت
دگرگونیهای عناصر بصری: را میتوان از جهات مختلف مورد بررسی و نگرش قرار داد، کیفیتهای بصری عناصر در اثر تغییر در موارد زیر دگرگون میشود.
اندازه عناصر بصری: بسته به اینکه در چه موقعیتی قرار میگیرند متفاوت است. مثلا کوتاهی یا بلندی خط یا حجم ممکن است از نظر عمق و ضخامت، متغییر باشد و فرم باز و بسته بودن را نشان میدهد. یا در مورد حجمهای نقش بستهها به صورت سطوح حجمی باشد.
شکل: دارای کیفیت متفاوتی هستند، ممکن است سطح داخلی یا خارجی را نشان دهد، ممکن است توسط خطوط منحنی یا مستقیم بدست بیاید.
شکلها دارای ارزشهای احساسی فراوانی هستند، که از راه تداعی معانی و دانش و تجربیات قبلی ما احساسات و عواطف ما را تحریک میکند، مانند خط افق که ما را به یاد منظره میاندازد، یا خط عمودی که انسان یا درخت را تداعی میکند.
خطای چشم: اندازه و موقعیت شکلها میتواند باعث ایجاد خطاهای چشم میگردد، و مشکلاتی در نحوه قضاوت به وجود آورد، مانند اندازه دو دایره یکسان که نزدیک به اتصال دو خط قرار گرفتهاند که چشم یکی را بزرگتر از دیگری میبیند.
متقاطع
عمود
ضربدری
موقعیت: موقعیت یک فرم را از رابطه آن با کار در تصویر و ترکیببندی صفحه میتوان تشخیص داد، یعنی از موقعیتها در سطح تصویر و در رابطه با یکدیگر بدون اینکه از کادر استفاده شود قابل بررسی هستند
سبک ونا متعادل
سنگین
نیروی کشش
موقعیت شکل در رابطه با کادر صفحه:ممکن است تغییر کند، برای مثال تغییراتی که یک نقطه در کادر میتواند داشته باشد و دارای بیانهای تصویری ویژهای باشد.
جهت: هر موقعیت فرعی یا شکلی که در صفحه بازگو کننده حرکت باشد، الزاماً این حرکت در جهت ویژهای شکل میگیرد.
در دو جهت مایل
مایل
عمودی
جهت افقی
تراکم: چنانچه شکلی از واحدهای معینی تشکیل شده باشد، چگونگی و تعداد ترکیب این واحدها را تراکم مینامیم، این واحدها ممکن است ترکیبی منسجم، فشرده و یا باز و گسترده داشته باشند.
کم و زیاد کردن تراکم یک فرم: میتواند وزن، انرژی و حتی ارزشهای رنگی را در سایه روشن فرمها دگرگون کند.
فرمهایی که توسط هنرمند آفریده میشوند: دارای دو جنبه متفاوت است، یا فرمهای شناخته شده واقعی هستند، یا فرمهای ذهنی و انتزاعی
فرم ممکن است: دارای پیام و محتوای ویژه باشد، یا به منظور ارائه یک کار تزئینی (دکوراتی) آفریده شده باشد.
کمپوزیسیون (ترکیب بندی):
شرایط ترکیببندی: ریتم، تعادل، تناسب، شکل و زمینه
برای ایجاد یک ترکیب بندی خوب : آفرینش یک اثر هنری، کیفیتهای بنیادی وجود دارند، که یک ترکیببندی خوب را میسازند.
این کیفیتهای بنیادی عبارتند از:ریتم، تعادل، تناسب، شکل و زمینه (فضای مثبت و منفی)
ریتم : استفاده از یک نظم و ترکیب معین، برای تکرار عناصری چون، شکل، رنگ و یا موقعیت و یا حرکت را ریتم تعریف میکنیم.
حرکت ریتمینک: وقتی اتفاق میافتد که عناصر شبهه به هم با فاصلههای مربوط تکرار شوند، ریتم و حرکت، دو عنصر لاینفک هستند.
ریتم تکراری: از فرم و شکل مشابه که دارای فاصله یکسان هستند به وجود آمده
ریتم متضاد: ممکن است شکلها، مشابه باشند، اما فاصله آن ها یکسان نباشد، ممکن است شکلها از نظر اندازه، جهت و موقعیت متفاوت و هم خانواده باشند.
تعادل: همه تواناییهای مختلف انسان، بستگی به حس تعادل دارد،برای ادراک حس تعادل احتیاج به محورهای افقی و عمودی است، یعنی چشم ما به طور ناخودآگاه، برای تشخیص تعادل این محورها را مورد نظر قرار میدهد.
چگونگی به وجود آمدن تعادل: اگر بخشهایی از ترکیببندی نیاز به تغییر و تعویض داشته باشد، مثلاً تغییر در اندازه، موقعیت و یا شکل، در واقع ترکیب بندی فاقل یک ساخت منطقی و حساب شده بوده است، و در آن تعادل وجود ندارد، تعادل زمانی احساس میشود که کنش و واکنشهای نیروهای بصری منجر به یک موازنه شود. به طوری که نتوان هیچگونه تغییری در ترکیب آن به وجود آورد.
نیروهایی که باعث به وجود آمدن تعادل میشوند: انواع تضاد شامل: ۱- اندازه فرم بزرگتر، قوی تر از فرم کوچکتر است ۲- شکل و فرمهای بسته، قویتر از فرمهای باز هستند. ۳- تراکم فرمهای سخت و متراکم، قوی تر از فرم تراز فرمهای سست و در هم ریخته است. ۴- موقعیت سست کادر فرمهایی که دور از مرکز کادر یا صفحه قرار دارند به ویژه بالا یا سمت راست صفحه، قوی تر از فرمهایی هستند که در مرکز صفحه واقع شدهاند. ۵- سرعت حرکتهای سریع، از حرکت آهسته قوی تر است. ۶- رنگ، تضاد رنگی شدید از تضاد رنگی ضعیف قویتر است.
تعادل غیرقرینه
تعادل قرینه
یا تعادل غیرفعال
انواع تعادل:
۱- تعادل قرینه یا غیر فعال:تقسیم بندی در این نوع تعادل برابر و مساوی است، اما از نظر هنری اثری آرام و بی تحرک و خالی از هیجان است. مثال:در سبک معماری کلاسیک، کوئیک، روکوکو و معماری اسلامی این تعادل زیاد به چشم میخورد.
۲- تعادل غیر قرینه یا تعادل متعادل: تقسیم بندی غیر مساوی اشیاء و فضاهای گوناگون که از لحاظ سنگینی و وزن با هم برابر هستند. اما عناصر از لحاظ شکل، رنگ و حرکت و اندازه یکسان و برابر نیستند.
تعادل شعاعی: در این تعادل بخشهای اصلی تقسیم شده، به صورت شعاعی از مرکز فرم پراکنده میشوند، و در این الت بیشاز دو بخش وجود دارد.
مانند:بخش هایی که در سطح چتر باز شده وجود دارد.
تناسب: عبارت است از رابطه نسبی و قیاسی بین اجزاء مختلف و تمامی یک عنصر
تناسب: گاهی از رابطه ریاضی بهدست میآید و گاهی از طریق کشف و شهود و بینش
تناسب در موقعیتهای مختلف فرق میکند: عنصری متحرک و فعال است، تناسب بین عناصر مختلف وجود دارد. ممکن است در برابر کمیتهایی مثل مقدار، فضا، نور، رنگ بافت معنی پیدا کند.
تقسیمات طلائی: مستطیلهی طلائی به چند روش تعریف میشوند.
۱- هنگامی که جسمی دارای اندازههای قابل قبول و تمسیلی باشند و دارای تناسبات طلائی است.
۲- مستطیل معمولیترین شکل است که تناسب عرض با طول آن a:b بیان میشود. و میتواند به صورت تناسبی چون باشد.
۳- براساس تناسب ریاضی قوس سنتهای عددی خاصی در ساختار هماهنگ عالم وجود دارد.
۴- فضای یک مربع به علت چهار ضلع مساوی دارای جلوه ایستایی است، یا رسم مستطیلی که عرض آن a یا همان ضلع مربع و طول آن b که برابر قطر مربع است، این چنین مستطیلی که دارای تناسب به خصوصی است و نسبت
اشکال: هر کدام نسبت به فضایی که در آن قرار میگیرند، جلوه و نمود متفاوتی کسب میکنند. و در اثر فعل و انفعالات و نیروهای بصری ناشی از شکل و زمینه، مفهومی میدهند.
نیروهای ناپیدا ناشی از عناصر بصری: هر یک از سطوح مانند مربع، مستطیل، لوزی، داریو و غیره … نیروهای ناپیدایی در آنها وجود دارد، که ما آن را انرژی تصویری مینامیم. واقعیت عینی ندارند، اما قابل ادراک میباشند.
مربع: دارای خصوصیات تعادل بعلاوه ایستایی
مستطیل: علاوه بر نیروهای موجود در مربع،انرژی دیگری در مسیر طول مستطیل در جریان است،و نیروی اضافی جهت و کشش را ایجاد میکند.
دارای خصوصیت: تعادل + پویایی
مثلث: اگر از راس باشد،ناپایدار، و اگر از قاعده دارای تعادل و ایستایی است.
دایره: این نیروهای ناپیدا ایجاد،تعادل و حرکت میکنند.
اشکال ناهمگان:
کنتراست یا تضاد: پر تحرکترین فن در میان فنون بصری، استفاده از فن کنتراست یا تضاد است که نقطه مقابل آن فنهارمونی یا هماهنگی میباشد، این دو فن در دو قطب مقابل قرار دارد و به طور خالص به کار نمیرود و درجات ضعیف یا شدید دارد.
در فن کنتراست هر مفهومی فقط در مقابل ضد خود معنا پیدا میکند بنابراین در کل جریان بصری از اهمیت بلقوه برخوردار است.